یکشنبه دهم شهریور

دستامو گذاشتم رو زانو هامو نفس نفس می زنم

به زور خودمو سر پا نگه داشتم

بقیه که یه چند دوری از من جلوترن واسه چندمین بار با سرعت از کنارم رد می شن

نای تکون خوردنم ندارم

بر می گردم و یه نگاهی به خط شروع میندارم

من که هنوز چند قدم بیشتر نیومدم

چرا این جوری از نفس افتادم

چرا این جوری از نفس افتادم

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home