هفتم دی

همیشه وقتی سر یه سری کارا و حرکتای کوچیک دودل بودم و برام سخت بود و ممکن بود یه

جورایی ضایع بشم و اینا می گفتم اشکال نداره بعدا خاطره می شه و می شینیم با فلانی

می خندیم بهش و یه جورایی خودمو گول می زنم الان دیگه اون فلانی نیست یعنی هست

ولی دیگه اون جوری نیست که بشه باهاش خندید به این جور چیزا منم هنوز به اون جایی

نرسیدم که تنهایی بشینم واسه خودم به ریدن های گذشته فکر کنم و بخندم بهشون

شایدم رسیدم

امتحان می کنیم...

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home