یکشنبه دهم شهریور

دستامو گذاشتم رو زانو هامو نفس نفس می زنم

به زور خودمو سر پا نگه داشتم

بقیه که یه چند دوری از من جلوترن واسه چندمین بار با سرعت از کنارم رد می شن

نای تکون خوردنم ندارم

بر می گردم و یه نگاهی به خط شروع میندارم

من که هنوز چند قدم بیشتر نیومدم

چرا این جوری از نفس افتادم

چرا این جوری از نفس افتادم








یکشنبه سوم شهریور

با دست خالی به صید تو می آیم

ای لیزترین ماهی








شنبه دوم شهریور

جایت بخیر و یادت خالی

چه خوب بودی

چه خوب بود








پنجشنبه سی و یکم مرداد


I used to hate history, didn't you? It's all just a load of stuff that's already happened

خ.ک: In Bruges








شنبه بیست و ششم مرداد

ای که می کنی کپی نکن کپی

یا حداقل از یه منبع درست و حسابی بکن کپی








پنجشنبه بیست و چهارم مرداد

وقتی که کم سال بودم

کوچیک بودم و کال بودم

هی می زدم به هر دری

تا که بشم این قدری








شنبه نوزدهم مرداد

آن کس که نداند و بداند که نداند ولی هیچ غلطی در جهت دانستن نکند چی؟








پنجشنبه هفدهم مرداد


Sleep all day. Party all night. Never grow old. Never die. It's fun to be a vampire

خ.ک: The Lost Boys









سه شنبه پانزدهم مرداد

بوی گه که پر می شه تو اتاق

همه که دارن خفه می شن

وقتی می دون سمت در

تازه می فهمن که در از بیرون قفله








یکشنبه سیزدهم مرداد

و حقیقتیست تلخ این که تو از دور بسیار بهتری

چه از نظر ظاهر ، چه باطن

خ.ک: پس احتمالا همون دوری و شایدم یه کم دوستی