ششم خرداد

من و بغض و غم و آه و شپش...


خ.ک: می کنم.....کشمش......به تو......پیشکش......می دهی......لفتش......ای _ا کش......








خرداد، اولاش

به من شب بخیر بگو و دوستم بدار








اردیبهشت، آخراش

و بدین سان دختری که سراسر همه ادعای رفاقت بود چون دوست پسری بیافت اختیار از

کف اش برفت و هوش از سر، و ک و ن لقی ای حواله ی رقافت کرد تا ثابت شود که برخی

جنبه ی دوست پسر نیز ندارند حتی


خ.ک: شاعر در همین زمینه می فرماید:
آره برق رفت و این دوستی مارم ییهویی کف رفت
- دخترِ کو پس؟ - ساعت هفت رفت








آخرای آخرای اردیبهشت

Beckett می خوانیم و Barrett گوش می دهیم

باکلاس شده ایم گویا و خودمان هم خبر نداریم








آخرای اردیبهشت

خوشا به حال تو

خوشا به حال تو که نمی فهمی و راحتی


خ.ک: شاعر در همین زمینه می فرماید:

بخورم تو رو، تو که چشمات رنگ توت فرنگیه








یه کم مونده به آخرای اردیبهشت

می خوام برات بگوزم

می خوام برات بگوزم

برای اولین بار، اجازه هم نگیرم

خ.ک: قافیه هم، ن می خواد








وسطای اردیبهشت

تو دست تو دماغ کردنتم س ک س ی ه








یازدهم اردیبهشت

شاید تو جواب خیلی از سوالام باشی

ولی من خیلی وقته که دیگه همه ی صورت مساله ها رو پاک کردم